کافه

ساخت وبلاگ
امروز عصر با اکیپ بچه های فامیل رفتیم کافی شاپ پسر داییم خیلی خوب بود مهمون پسر عمم همه رو حساب کرد دستمون و گذاشتیم روی اسامیه خوراکی ها و گرونترین چیز و سفارش دادیم همه شیر پسته خوردن:)))

اینقدر سرو صدا کردیم پسر داییم بنده خدا کارش و ول کرد اومده بود مارو ساکت میکرد در کل خیلی خوش گذشت:)

از بین اون همه پسر با کیفیت توی کافی شاپ یه پسر ضایع با یه تیپ ضایع تر گیر داده بود به من:|

یعنی دلم میخواست برم بزنم تو گوشش بدبخت دختر ندیده ی دوزاری...

آخر قضیه ما که بلند شدیم بیایم اونام بلند شدن بیان دنبالمون که پسر داییم فهمید این کرم داره کار حساب کتابشون و اینقدر طول داد که فک کنم ما رسیدیم خونه اونا هنوز اونجا بودن:))))

یه پسرم تو خیابون بهم تیکه زد چه جیگری:|تیکشو من خوردم ذوقش و دختر عمم میکنه:|

نسل این آدمایی که تو خیابون تیکه میندازن و شماره میدن چرا منقرض نمیشه؟این خز بازیا چیه خدایی؟

ترامپ...
ما را در سایت ترامپ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : busybrain بازدید : 165 تاريخ : پنجشنبه 2 اسفند 1397 ساعت: 23:22