انچه گذشت

ساخت وبلاگ

اخرين پستي كه از رابطه اي كه داشتم براتون گذاشتم اين بود كه قهر كرده بودم باهاش بهم زنگ زد همون روز و همه چي به خوبي گذشت همه چي خوبه خوب بود تا اينكه يهو گفت ما به درد هم نميخوريم دوست داشتن كافي نيست ٤ابان ماه:)

پارسال ٤ابان ماه روزي بود كه بعد يه ماه قهر كردن من امير باز بهم زنگ زد امسال٤ابان گفت تموم كنيم منم به هر دري زدم نشد كه نشد همه ي تقصيرا رو انداخت گردن من كه تو به من بي توجه بودي:) 

تو غرور منو له كردي من براي تو همه كاري كردم ولي تو حتي از يه اينستاگرامتم به خاطر من نگذشتي و من از دوستي كه٦سال باهاش دوست بودم به خاطر تو گذشتم.

چقدر غصه خوردم چقدرخودم و سرزنش كردم چقدر گفتم ببخش بمون جبران ميكنم گفت من دوباره ريسك نميكنم گفت من زندگيم و پاي تو گذاشتم ولي تو فقط جفتك پروندي منو با كلي حس عذاب وجدان تنها گذاشت بهش گفتم بهم حق بده اولين رابطم بوده نميدونستم چي به چيه نميدونستم يه روزي قراره اينقدر دوست داشته باشم اما فايده نداشت عصبي بود خسته بود از گير دادناي من از غر زدناي من خود شما چقدر بهم گفتين اينقدر چك نكن بيچاره رو و گوش نكردم:)استدلالم اين بود ادمي كه اعتمادت و خراب ميكنه يه مدت نبايد حريم شخصي داشته باشه سر يه مسئله ديگه هم مشكل داشتيم نميدونم گفتم اينجا دربارش يا نه!كه ميگه اون برام مهم نيس اما به نظرم مهمه براش شايدم باز دارم بدبين ميشم نميدونم!

خلاصه٤ابان تموم كرديم اينستا گرام همديگرو داشتيم اما استوري هامو نگاه نمي كرد پستام و لايك نميكرد و من هر روز بدتر از ديروز كه چرا براش اينقدر بي اهميت بودم ٢٦روز بعد بهم پيام داد وقتي گفت فلان ادم و فالو كردي فلان استوري و گذاشتي فهميدم بي توجهم نبوده بهم گفت ميخوام ريموت كنم از اينستام اذيت ميشم ميبينمت شب و روز ندارم منم گفتم من دي اكتيو ميكنم ريموم نكن خلاصه شروع كرديم حرف زدن و فهميدم چقدر دلم براش تنگ شده و گفت دلش برام تنگ شده كلي گله كرد كه چرا سراغم و نگرفتي تو اين مدت.

قبل اينكه بهم پيام بده يه استوري گذاشت اينستا كه من هايد بودم به يكي از دوستام گفتم بهم اسكيرين داد يه جمله عاشقانه زير يكي از عكساش بود رل زده بود:)وچقدر من گريه كردم!

بهش گفتم رل زدي گفت نه اسكيرين استوري و كه دادم گفت اره تنها بودم نبودي اذيت بودم رل زدم گفتم حالت باهاش خوبه گفت٣روز اول خوب بود بعدش نه بهش گفتم چند وقته گفت١٤روز گفتم تمومش كن برگرد چطوري ميتوني اينكارو بكني گفت نميشه ديگه!

گفت دلمون برا هم تنگ ميشه بهم زنگ بزنيم الان باهم درارتباطيم ميگه رل دارم اما خب تويي كه رل داري و٥ساعت با من فيس تايم ميگيري و بهم ميگي دوستم داري و دلم تنگ شده اين چه رليه؟!

قرار اين هفته همديگرو ببينيم بعد٢ماه ميخواستم باهاش حرف بزنم و گريه كنم يه دل سير ولي الان ميخوام فقط كنارش باشم و يه روز خوب داشته باشيم باهم همين:)

وضعيت الانم نا مشخصه اما اين مدت زياد بهش فك كردم تا چند روز ديگه تصميم و قطعي ميكنم كه ببينم چه وضعيتيه اين وضعيتي كه من الان دارم با اين ادم حرف ميزنم اين ادم منو دوسداره منم باور كردم دوسم داره بعد باهم تو رابطه نيستيم اما٤ساعت يا حتي بعضي وقتا بيشتر مثلا تا٥صبح فيس تايم ميريم:)))رابطه ي بي تعهد درحال تبحر و تعدد:)))

بهش ميگم بهم بگو دوسم نداري من تكليفم معلوم شه ميگه چرا دروغ بگم؟!

اين ذره ها هستن تو هوا تو نور خورشيد معلومن من الان مثل اونام دقيقا:)

فعلا تا اينجا داشته باشيد تا از دانشگاهم بگم بهتون)اووووف چقدرحرف زدم:|

ترامپ...
ما را در سایت ترامپ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : busybrain بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:08