|عجیبه|

ساخت وبلاگ

تنهایی زندگ کردن سخت تر از اون چیزیه که فکرشو میکردم مهم ترین مشکلی که الان دارم اینه که شبا خوابم نمیبره!! تایم خوابم کامل بهم ریختههه میام سرکار چون شبا نخوابیدم سر حال نیستم...

امروز خواب بودم دکتر اومد بیدارم کرد چندین بار صدام زده بود:))البته بنده خدا مشکلی نداره با خوابیدن اون لحظه مریض اومده بود فقط...

وقتی صدام زد بیدار شدم سریع یاد یه خاطره از همدان افتادم...

یه استاد داشتیم استاد فیزیک عمومی و فیزیک پرتو ما بود فامیلیش یادم نیست ولی یادمه عاااشق این بود دکتر صداش کنی:)))بسیار رو دیر رفتن سر کلاسش حساس بود و من همیشه کلاس ساعت8 صبح 8:30 میرسیدیم یبارم با اشاره به من کاملا تاکید کرد که از نمره کم میکنه اگه دیر بیایم که من بازم دیر میرفتم:))

خللاصه یبار سر ظهر باهاش کلاس داشتیم و زمستون همدانم که خوراکه خوابیدن و منم که کلا همه چی به تخمم بود اون موقع سر کلاسش خواب بودم که اومد به یکی از بچه ها گفت اینو بیدار کن...

باز من خوابیدم و باز این اومد منو بیدار کرد...

با نمک بودد...یادش بخیر...

یبارم یادمه دیر رسیدم سر کلاسش بهم گفت کلاسه زودتر بیا!! من هندزفری تو گوشم بود یه چیز دیگه شنیدم صحبتشو بهش گفتم چرا؟؟؟

گفت یعنی یی چی چراااا!!!چرا باید زود بیای؟

سر این داستانم کلی خندیدیم..

ترامپ...
ما را در سایت ترامپ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : busybrain بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1402 ساعت: 13:30